نازنیننازنین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

نازنین جون

برای خودت مینویسم جان مادر..

.دوست دارمهایم را بلند بشنو و به خاطر بسپار..اینروزهای اب واینه و اسپند..این پاییز دوباره عاشق..اینروزهای مظلومیت و معصومیت..اینروزهای بانگ و خروش..اینروزهای عاشقانه...دوست دارمهایم را مادر به  اواز بلند بشنو..برای تو مینویسم جان مادر...برای خودت..برای چشمهایت که روزی مرا خواهند خواند..برای فرداها...که تو عزیز مادر بزرگ میشوی ..قد میکشی..خانومی میشوی برای خودت..برای تو مینویسم شیرین کلام اینروزهایم..قند و نباتم..برای تو مینویسم..دوستت دارمهایم را به خاظر بسپار..
15 آبان 1392

روز تولدته عشقم..

سلام عشق مامان سلام گل یاسم.. سلام نیلوفرم سلام عشق کوچیک مامانی تولدت مبارک عشقم..روز قشنگت مبارک مامانی.. امروز مامان جونی عید غدیر بود..میدونی غدیر یعنی قدر یعنی ابهت ..غرور یعنی عشق...یعنی علی میدونی عشق   کوچیک مامان...میدونی خوشگلم..امروز بهت خیلی خوش گذشت مامانی..کلی از مهمونها پذیرایی کردی..کلی پول تعارف کردی..شکلات..شیرینی قربون دستای کوچولوت برم..قربون لحن صدات بره مادر میرفتی تو ایوون تا صدا میشنیدی میگفتی مهمون اومده.بفرمایین بفرمایین...عشقم..گلم بهارم تولدت مبارک عسلم..امروز روز تولدته..روز بهاری شدن قلبم..روز عشق...روز میلاد تن تو مادر تولدت مبارک بهارم..گل یاسم... ...
3 آبان 1392
1